سفارش تبلیغ
صبا ویژن






آزربایجان اوشاقی(بچه آزربایجان)

بخش سوم از اسامی ترکی پسرانه رو اینجا قرار دادم

 

بابک :بابای کوچک،نام یکی ازقهرمانان آذربایجان
بابور:دراصل ببراست حیوانی درنده وگوشتخوارازتیره گربه سانان
بارقین :سیّاح ،گشت وگذارکننده ،آنکه راه رفته رادوباره بازنگردد
بارلاس:جنگاور،نبرد کننده،جوانمرد دلیر،قهرمان جسور
بارلاک :پناه گاه،جان پناه،سر پناه
باریمان : غنی،مالداروثروتمند
باشار:ازعهده انجام کاری برآمدن ،قادربودن،مهارت یافتن
باشال:پیشرو،آنکه درراس سایرین باشد،ارشد
باش قارا:صاحب قدرتی عظیم،رهبرقدرتمند
باشکان:مدیر،سرپرست،رئیس ویارهبریک تشکیلات،موسسه،اداره ویا جمعیتی خاصّ
باش کایا : صخره عظیم ،قدرتمند
باشمان:مدیر،رهبر،سرپرست
باغاتور:دلیر،شجاع،جوان مرد
باکمان:مفتّش،بازرس،ناظر
بالازر:فرزندی همانند طلا،اولاد زیبا
بالاش:فرزند کوچک

بامسی:عقاب،پرنده شکاری،طرلان
باولی:جوجه شاهین ویا بازاهلی شده ودست آموز
بای:عالیقدر،عالی جناب،غنی ومالدار
بایار :دارای نام وجاه، شهیر،بلند مرتبه
بایازید(بایزید):ارمغان الهی،پدری که خداوندعطایش نموده باشد،شخص با قابلیت وکارآمد،باهوش وذکاوت،توانا
بای بَک :آقای بزرگواروغنی
بایتور:بِیک ،همانند بیک،لایق حرمت،عالیقدر،ثروتمند
بایتوک :دارا،غنی،ثروتمند
بایرام :روزی که اختصاص به یک حادثه مسرت انگیزوبه یادماندنی ملّی،تاریخی ،دینی و..داشته باشد وبه یاد بودش جشن وسروروپایکوبی برپاگردد
بایسان:دارای شئن ومنزلت ،بسیارمحترم،شهیر،بزرگوار،غنی
بایول:برگزیده،لایق حرمت،مُعَظّم،غنی ودارا
باییر:تپّه ،دامنه کوه،کوهپایه،گذرگاه،باریکه تنگ ودرازبین دوکوه
باییندیر :آنکه به حدّ تکامل وتعالی رسد،ترقی کننده
بَرکمان:نیرومندوقوی،انسان استوارومقاوم
بَرکیش:سالم وبی نقص بودن،سفت وسخت شدن
بَرگین :مقاوم واستوار،محکم وپابه جا،بی نقص،نیرومند
بَکمات:متشکل ازکلمات «بَی» و«محمد» است ازاسامی متداول درمنطقه ترکمنستان
بَکمان:محکم ،استوار،سخت،مقاوم وسالم،انسان نیرومند
بن تورک :من ترک هستم(دلی ،جسوروجوانمردم)
بوداق :شاخه هایی که ازتنه درخت رشد می کنند،تَرکه
بوراک :کویر،مکان غیرقابل کشت وزرع
بوران:کولاک،باران شدیدی که همراه با رعدوبرق بارد،برف وبوران، هوای برفی
بورقوت:نوعی شاهین شکاری
بورکوت :عقاب
بولات:فولاد،پولاد
بولاق:چشمه یامنبع آبی که اززمین جوشد
بویسال:وابسته ومرتبط با قدوقامت،راست قامت
بویسان:راست قامت،رشید وبرازنده،خوش قدوبالا
بَی:امیروحاکم یک مکان،رئیس،سردَمدار،درس خوانده وتحصیل کرده، داماد یا پسری که ازدواج کند،همچنین بعضاً به جای عناوین آغاوجناب نیزبه کارمی رود
بَیاض:کاملاً سفید
بیلتان:عالم،آنکه بواسطه دانش ومعرفتش کسب شهرت نماید
بَی لَربَی(بیگلربیگ)عنوانی بود که درقدیم به حاکم یک ولایت اطلاق می گردید،والی،ناظر
بیلسای:به خوبی آشکارشونده،آنکه بدلیل معلومات ودانشش شناخته شود
بیلگن:صاحب معلومات وسیع،عالم ،باسواد
بیلَن:داننده ،فهمیده ،صاحب قوه ادراک وشعور،متوجّه شونده،خبردار
بیلیک :علم ،سواد وآگاهی
بویوک:آنچه که از لحاظ حجم،تعداد،مقدارومقیاس بزرگ ودرشت باشد، حجیم،دارای اهمیّت
پاشا:فرمانده کل قوا،متین وباوقتر
پاکمان:انسان پاک وصاف،بی گناه
پَک آلپ:جوان متین وباوقار،قهرمان استوارومقاوم
پَک اول:محکم وقوی باش
پَک شَن:بی نهایت شادمان ومسرور
پَکین :کسی که موردشک وسوءظن سایرین نباشد،به وضوح نمایان شونده
تئزآل:جَلدوچالاک،سریع وچابک
تئزآی:ماه عجول،ماهی که درابتداآید
تئلمان:زبانشناس،ادیب
تاپار:پرستش کننده،عبادت کننده
تارکان:پراکنده،پریشان،پاشیده شده
تاشکین:سیل،داشقین،جوشان وخروشان
تالای :اقیانوس،دریا،رودبزرگ،دریای بزرگ
تالو:برگزیده شده،ممتاز،پسندیده،زیبا
تامال:کامل وبی نقص،یکپارچه،مکمل
تامقا:مُهر،نشانه،علامت
تان:شفق،سپیده،دم،معجزه
تان آیدین :سفید شدن افق
تان پینار:چشمه یا منبع آب غیرعادی،چشمه فجر
تانری وئردی(تاری وردی):عطاشده ازجانب خداوند،بخشیده شده ازسوی پروردگار
تان سئو:شیفته وعاشق معجزه ها
تان سئوَن:شیفت? عجیب
تانیل:شهیر،سرشناس ومشهور
تایاق(دایاق):پایه،بنیان واساس،تکیه گاه
تایان :تکیه دادن،مطمئن بودن
تایلان:خوش قدّوقامت
تایماز:پابرجا،استوار
تَجَن:بُزکوهی
تک سوی :ازنسل وریشه ای واحد،خالص
تَکفور:حاکم امیر،حکمران
تَکیل:تنها،واحد،مفرد،تک
تَکین :واحد،یگانه،بی همتا،مفید
توپراک :خاک،زمین،اَرض،سرزمین


نوشته شده در شنبه 92/1/10ساعت 8:51 عصر توسط آتامین بالاسی(بچه ی بابام) نظرات ( ) |



قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت