آزربایجان اوشاقی(بچه آزربایجان)
در زبان فارسی هفت نوع کلمه وجود دارد :
اسم ، فعل ، ضمیر ، صفت ، قید ، حرف و شبه جمله ( صوت )
شیشه شکست .
علی وارد اتاق شد .
سیمین خندید .
در دوجمله بالا ، هریک از اینه یک جمله خبری است . ما می توانیم هر یک از این جمله ها رابه وسیله پرسش و پاسخ به دو قسمت تقسیم کنیم .
چه شکست ؟ شیشه . چه کسی وارد اتاق شد ؟ علی چه کسی خندید ؟ سیمین .
قسمت اول جمله ما ( شیشه ، علی ، سیمین ) کسی یا چیزی است که درباره آن خبری می دهیم .
( شکست ، وارد اتاق شد ، خندید ) خبری است که درباره قسمت دوم می دهیم .
نهاد : قسمتی از جمله است که درباره آن خبری می دهیم .
گزاره : خبری است که درباره نهاد می دهیم .
قسمت اول جمله ما گروهی از کلمه ها را تشکیل داده اند که به آنها اسم می گوئیم .
اسم : اسم کلمه ای است که برای نامیدن کسی یا چیزی یا حیوانی و اشیائی به کار می بریم و می توانیم امری را به آن نسبت دهیم .
قسمت دوم جمله ما گروهی است که آنها را فعل می نامیم .
فعل : فعل کلمه ای است که انجام گرفتن یا انجام پذیرفتن کار یا داشتن و یا پذیرفتن حالتی را در زمان حال یا آینده و یا گذشته بیان می کند .
در جمله های « علی وارد اتاق شد .» « شاگردان آمدند. » می توانیم به جای کلمه علی « او » و به جای شاگردان « آنها » بگذاریم .
مانند : او وارد اتاق شد . آنها آمدند .
« او » و « آنها » در این جمله ها به جای اسم نشسته اند و با آوردن این دو کلمه دیگر خود اسمها را نمی آرویم . « او » و « آنها » و کلمه هایی مانند آنها را که جانشین اسم می شوند ضمیر می نامیم .
ضمیر : ضمیر کلمه ای است که به جای اسم می نشیند .
می توانیم وابسته هائی برای اسم بیاوریم و و به وسیله آنها خصوصیتهائی را به اسم نسبت دهیم . مانند مثال زیر :
دل نازکم شکست .
کلمه نازک نوع دیگری از کلمه است و به این کلمه صفت می گوئیم .
صفت : صفت کلمه ای است که یکی از ویژگیهای اسم مانند نرمی و زبری ، کوچکی و بزرگی ، زشتی و زیبائی ، .. را بیان می کند .
در جمله « شاگردان آمدند » می توانیم وابسته ای برای فعل بیاوریم و بطور مثال بگوئیم : شاگردان آهسته آمدند .
« آهسته » وابسته به فعل است و نشان می دهد که عمل « آمدن » به آهستگی صورت گرفته است . « آهسته » اینجا نوع دیگری از کلمه است که به آن قید می گوئیم .
قید : قید کلمه ای است که فعل را به یکی از مفهومهای زمان ، مکان ، حالت ، تاکید ، کیفیت ، تکرارو ... وابسته می کند . به عبارت دیگر ، قید کلمه ای است که درباره فعل توضیحی می دهد .
در جمله « جمشید می نویسد » می توانیم وسیله ای را که جمشید با آن می نویسد بیان کنیم . به طور مثال بگوئیم : جمشید با خودکار می نویسد .
در این جمله « خودکار » وسیله ای است که عمل « نوشتن » را انجام می دهد .« با » کلمه ای است که « حرف » نامیده می شود .
حرف : حرف کلمه ای است که به خودی خود معنی ندارد و برای نسبت دادن و مربوط کردن کلمه ای به فعل یا اجزای جمله به یکدیگر یا به عنوان نقش نما و یا مربوط کردن دو جمله به یکدیگر به کار می رود .
« کاش می توانستیم انسانهای خوبی باشیم »
در این جمله آرزوئی بیان شده است « کاش » احساس و عاطفه ای را بیان می کند و مفهوم جمله از آن به دست می آید . کاش ، افسوس ، مبادا و ... نوع دیگری از کلمه است که به آن شبه جمله می گوئیم .
شبه جمله : شبه جمله کلمه ای است که به وسیله آن حالتهای روحی و درونی خود مانند شادی و غم و درد و آرزو و تاسف و ... را بر زبان بیاوریم .
................................................................................................................................................
اسم ( آد ) : آد بیر سؤزلوکدور کی اوندان کیمسه نی ، بیرزادی ، بیر حئیوانی ، کندی و ... چاغیراریق .
اؤرنه ک : علی – قیزیل گول - پیشیک – آراز – ماکو – و ...
فعل ( ائیله م ) : ائیله م بیر سؤزلوکدور کی اندان بیر ایشین گؤرمه سین و گؤرولمه سینی ( ایندی ، گه له جه ک ، گئچمیش ) چاغدا گؤرسه ده روخ .
اؤرنه ک : گه لیره م – گه له جاغام – گه لمیشدیم
ضمیر : بیر سؤزلوکدور کی آدین یئرینه قویا بیله ریک .
اؤرنه ک : او – اونلار
صفت : بیر سؤزلوکدور کی آدین نئجه اولدوغونو( یاخجی – پیس – اوجا – آلچاق و ... ) تانیتدیرار .
قید : قید سؤزلوکدور کی ائیله مین نه سه یاخ ، نه چاغ ، نه دورومدا اولدوغونو گؤرسه ده ر .
اؤرنه ک : علی تئز گلدی .
حرف :حرف بیر سؤزلوکدور کی ، اؤز باشینا هئچ معناسی یوخدور و سؤزلوکلری ، سؤزلری بیری بیرینه یاپیشدیرماقدان اؤتور ایشله ده روخ .
شبه جمله : سبه جمله بیر سؤزلوکدور کی اوندان اوره کمیزین خوش ، خینوو ، ایسته ک ، حئیفسیله نمه کین دیلیمیزه گه تیره روخ .
قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت |